سفارش تبلیغ
صبا ویژن
«زندگی مجازی من» - فیروزه
  • محمد رضا آراسته ( سه شنبه 85/8/23 :: ساعت 12:14 عصر)

    چرا...

    آخرش کجاست...

    این که میای این جا و پشت منیتور می شینی و زل می زنی توی این شیشه و بعد موست رو می چرخونی توی این دنیای مجازی، این که میای این  جا و نوشته های کسی رو می خونی که نمی شناسیش، این که می نویسی برای کسی که نمی شناسیش، نظر آدم هایی رو می خونی که تا حالا ندیدیشون و شاید حالا حالا ها هم نبینی و صد تا این که ی دیگه تا حالا بهش فکر کردی.

    عجله نکن. موست رو از روی مربع قرمز گوشه ی صفحه ببر کنار و بیا با هم فکر کنیم. اگه تو مطمئنی که همه چیز برات حل شده مطمئن نباش که برای من هم حل شده باشه. من گیر کردم.

    زندگی یه چیزیه اون طرف این دنیای مجازی و من گاهی اون قدر توی این دنیا غرق می شم که دیگه فرق اون ها رو نمی فهمم. دنیای من می شه یه دنیایی که توی اینترنت معنی می شه. دوست های من همون های می شن که توی چت رومم باهاشون رفیق شدم. خونه ی من میشه وبلاگ و سایتم و زندگیم هم کامپیوترم.

    من خسته ام.

    شاید برای این که با زمان پیش نرفتم. شاید برای این که تا حالا گیم نت بازی نکردم. شاید برای این که وبلاگم رو خونم نمی دونم و ...

    من توی این دنیای مجازی تنهام حتی اگر چت می کنم. حتی اگر دوست های اینترنتی دارم و بهشون سر می زنم اما تنهام.