سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مهر - فیروزه
  • محمد رضا آراسته ( شنبه 85/7/15 :: ساعت 12:29 عصر)

     

    دیروز جمعه بود.جمعه، جمعه، جمعه. اصلا نمی خوام بگم که دوباره یه جمعه ی دیگه هم رفت و اونی که منتظرش بودیم نیومد. این حرف ها رو از توی تلوزیون زیاد می شنویم اما...

    هر جا که می رفتی اگه بنا بود دعا و روضه و نیایش باشه وسطش می گفتن خدایا ارباب بیابون نشین ما رو برسون و بعد همه با صدای بلند آمین می گفتن. هر جا که می رفتی اگه قرار بود از امام زمان اسم بیارن می گفتن مهدی بیابون گرد فاطمه ...

    آهای امام زمان، من قهرم. من اون امامی رو که همیشه توی یه بیابونه و  توی ناکجا آباد خونه داره رو نمی خوام. من اون امام زمانی رو که فقط شب های چهار شنبه میاد میون مردم و یه سر می زنه جمکران تا چن تا مریض رو شفا بده قبول ندارم. امام زمان من یکی دیگس. اونی که دوستش دارم همین جاست میون مردم. امام من کسی که خودش گفته یادمونه حتی وقتی که ما یادش نیستیم. امام زمان من فقط یه سایه نیست که توی جمکران پیدا بشه امام من همین جاست. لازم نیست حتی زیاد دنبالش هم بگردی اگه دوستش داشته باشی و مثل یه دوست باهاش تا کنی خودش میاد پیشت.

    امام زمان من ...

    امام زمان ...

    امام ...

    ...




  • محمد رضا آراسته ( پنج شنبه 85/7/13 :: ساعت 1:16 عصر)

     

    همه چیز یادمون رفت. تا فهمیدیم که اسراییل دیگه لبنان و موشک بارون نمی کنه اون قدر خوشحال شدیم که همه چیز یادمون رفت. یادمون رفت که قبل از این که اولین موشک سراغ زمین های سبز لبنان بیاد، هزار تا از همون موشک ها روی خونه های فلسطینی ها پایین اومده بود. یادمون رفت چن وقت قبل از حمله ی اسراییل به لبنان توی چن روز بیشتر از 100 تا از مقامات دولتی فلسطین دزدیده شدن. توی فلسطین همه چیز عادی است. همون موشک باران قدیمی، همون دزدیده شدن دختران دبیرستانی، همون هدف قرار دادن بچه های سنگ به دست با گلوله ی مستقیم توپ و ...

    توی این ماه مبارک یکم هم شده به اون هایی فکر کنیم که روزشون رو زیر سقفی افطار می کنن که دیروز توی حمله ی هوایی هواپیماهای اسراییلی خراب شده و به همون دیواری تکیه می دن که دیروز لوله ی تانک اسراییلی اون رو هدف گرفته بود.

    تقدیم به همه ی اون هایی که شب ها از شکاف سقف خونه هاشون ستاره ها رو می شمرن.

     

    «از یک کودک فلسطینی»   

    از دفترچه خاطرات یک کودک فلسطینی
     

    او هر شب
    در دفترچه خاطراتش می نویسد
    از گلوله ای که می گذرد از کنار پنجره اش
    از کشته شدن مادرش می نویسد
    از ترس هایش
    از کابوس های شعله ورش
    دخترک فلسطینی
    هر شب در دفترچه خاطراتش می نویسد
    با دردهایش
    کابوس هایش را تسکین می دهد
    دخترک داشت خاطراتش را می نوشت که
    بلودوزرها بر دفترش ریختند و بر خاطراتش!
    حالا دخترک خفته است در زیر خاک
    فراموش شده
    دخترکی که روزی خاطرات ناتمامش را می نوشت
    حالا بر قبرش
    بچه های اسرائیلی بازی می کنند و آواز می خوانند
    بچه هایی که نمی دانند غم فردا یعنی چه !
    و نمی دانند
    جایی که آنان بازی می کنند مصادره شده است
    و ما
    همچنان به حمایت از اسرائیل ادامه می دهیم
    روزی ده میلیون دلار
    و شعار می دهیم
    که همه انسان ها برابر آفریده شده اند
    و دخترک و مادرش را فراموش کرده ایم
    روزی ده میلیون دلار
    به اسرائیل می فرستیم !
    روزی ده میلیون دلار!

    شعری از دکتر لیلا یاغی- شاعر اردنی




  • محمد رضا آراسته ( چهارشنبه 85/7/12 :: ساعت 1:31 عصر)

     

    از دیروز تا حالا چن تا از بچه ها بهم گفتن و پیغام گذاشتن که اون لیست خوب گناه کردن رو بهشون بگم. اول می خواستم برای هر کسی به ایمیلش بفرستم اما منصرف شدم و حالا می ذارم که همه بخوننش.

    راه های خوب گناه کردن:

         1. آشکار گناه نکنیم.

         2. با ذوق و خوشحالی نباشه. (توی گناه اظهار خوشحالی نکنیم)

         3. دیگران رو تشویق نکنیم. (دست دیگران رو به گناه آلوده نکنیم)

         4. بعدش توبه کنیم. (حتی ظاهری، حتی یه استغفر الله)

         5. حتما با نیت جبران باشه. (با بی خیالی نباشه)

         6. حرمت نشکنیم. (توی ماه رمضان، محرم و ... توی مسجد، حرم و ... جلوی افراد محترم و مومن نباشه)

         7. اعتراف به گناه بکنیم. (هم برای خدا هم کسی که به ما تذکر می ده)

         8. لجاجت نکنیم. (گناه کردن فقط به خاطر هوای نفس باشه نه لج کردن با آدم های مومن)

         9. گناه رو کوچیک نشمریم.

         10. برای کسب منفعت مادی نباشه. (یکی از روی کینه فحش می ده و یکی پول می گیره و مزدوری می کنه و فحش می ده)

         11.  نیت تکرار نداشته باشیم. (حتی اگه می دونیم که نمی شه به خودمون تلقین کنیم)

         12. جمعی نباشه. (با اهل گناه همران نشیم)

         13. تنفر از اهل گناه داشته باشیم. (حتی اگه خودمون هم اون کار رو انجام میدیم)

         14. اهل فضائل و مومنین رو مسخره نکنیم.

         15. احکام خدا رو تکذیب نکنیم. (نگیم کی گفته غیبت حرومه!)

    «ثم کان عاقبة اللذین اساؤوا السوء ان کذبوا بایاتنا و کانوا بها یستهزئون»

    «سپس عاقبت کسانی که بد گناه می کنند آن است که آیات ما را تکذیب می کنند و آنها را به مسخره می گیرند.»




  • محمد رضا آراسته ( سه شنبه 85/7/11 :: ساعت 12:6 عصر)

     

    دیروز بی هیچ مقدمه ای کیف پولم رو زدن. خیلی راحت و بی درد سر. پول که توش نبود اما یه کم بن کتاب داشتم که دیگه باید خوابش رو ببینم. از همه ی اون ها مهم تر کارت معافیت من بود که توی کیفم گذاشته بودمش. هم اصل و هم المثنی. بیچارگی من این جاست که قرار بود هفته ی بعد برم دنبال گرفتن گواهینامه موتور. حالا بی کارت معافیت ...

    ناراحت نیستم. یه کمی برای گواهینامه گرفتن نگران شدم اما ناراحت نه. یه جورایی به دلم افتاده که پیدا می شه. اما کی رو نمی دونم.

    ناراحت نیستم اما یه جورایی بهم بر خورد. ماه رمضونی اونم توی حرم انتظارش رو نداشتم. یا من خیلی از مرحله پرتم یا آقای دزد.

    یه استادی داشتیم که می گفت آدم برای گناه کردن هم باید یه چیزهایی رو در نظر بگیره. می گفت یه جوری گناه کنین که اون دنیا اگه گرفتار آتیش می شید دیگه توش موندگار نشین. یه چن وقتی بمونید و بعد بیاید بیرون. می گفت من یه دستور العمل دارم برای اون هایی که می خوان گناه کنن اما نمی خوان توی آتیش اون ور موندگار بشن. می گفت اگه گناه می کنی توی وقت هایی که برای خدا خیلی عزیزه یا جاهایی که براش مهمه گناه نکن. توی حرم، شب جمعه و ... . می گفت اگه گناه می کنی بعدش زود توبه کن. می گفت با اهل گناه جمع نشو و  دست جمعی گناه نکن و ...

    خدا خیر بده اون دزد رو که یه کم ماه رمضونی ما رو به یاد خدا انداخت. مگه ما یه چیزی از دست بدیم و یه نیازی پیدا کنیم که بریم سراغ خدا و گرنه تا وقتی از مردم نا امید نشدیم سراغش نمی ریم.

     

    «پی نوشت: کسی لیستی رو که استادم گفته بخواد براش می فرستم خالی از لطف نیست.»




  • محمد رضا آراسته ( دوشنبه 85/7/10 :: ساعت 1:23 عصر)

    صبح که تا ظهر کلاس داشتم و درس و مشق. ظهر هم نشستم پای وبلاگ و یه سر این طرف و اون طرف توی وبلاگ بچه ها. اون قدر سرم به اینترنت گرم شد که وقتی به خودم اومدم ساعت شش بود. تا خونه دویدم. خیر سرم افطاری هم دعوت بودم. چشمتون روز بد تقریبا ده دقیقه ای دیر به مهمونی رسیدم. (خودتون که می دونید هر دقیقه دیر به افطار رسیدن یعنی چی؟) افطاری تموم نشده فیلم ها شروع شد. بعد دوتا از فیلم ها رخصت گرفتم که به خونه برگردم. مثلا درس بخونم. درس که نخوندم هیچی اون مهمونی رو هم از دست دادم.

    همه ی این ها صدقه سر وبلاگ بود و وبلاگ نویسی؟ (بخوره توی سرم)

    ***

    شما آشنایی، دوستی، رفیقی کسی رو سراغ ندارید که آدم خیلی خوبی باشه. راستش کار ما گیر یه قرنیه است. البته قیمت رو هم نمی شکنیم ها. هر چی باشه با قرض و قوله جورش می کنیم. فکرش رو بکن یه خورده پول می دی (چن صد هزار تومن) بعد هر کسی رو که نگاهش می کنی می فهمی چه جور آدمیه. اولا دیگه لازم نیست پول باغ وحش بدی بری حیوون نگاه کنی. همین طور توی خیابون که می ری حیوون می بینی (توی خارج ها وگر نه این جا که همه خوبن و اهل ثواب) تازه می تونی به سازمان های امنیتی هم کمک اطلاعاتی کنی دیگه توی بازجویی ها اگه کسی دروغ بگه فوری می فهمی و طرف لو می ره. کلی به نفع کشور هم هست.

    حالا خداییش کسی رو سراغ ندارین!




  • محمد رضا آراسته ( یکشنبه 85/7/9 :: ساعت 12:3 عصر)

    دیشب رفتم فیلم ابراهیم خلیل الله رو دیدم. جالب بود. به دیدنش می ارزه. اگه هم نرید خیلی چیزی رو از دست نمی دید. فیلم محصول شبکه دوم سیما است. در اصل یه سریاله که از این طرف و اون طرفش زدن شده یه فیلم سینمایی 2 ساعته. تا چن وقت دیگه هم سریالش از تلوزیون پخش میشه. مریم مقدس که یادتون هست یه چیزی توی همون مایه ها. بین خودمون هم بمونه دکور فیلم مال مریم مقدسه.

    ***

    این روزها مردم مهربون تر می شن. وقتی فکرش رو می کنم می بینم مردم ما دنبال بهونه ان برای خوب بودن. یکی رو دیدم رفته بود نونوایی و توی خلوتی نونوایی یه عالمه نون سنگک گرفته بود. بعد قبل افطار نون ها رو بین مردم پخش می کرد. یکی دیگه دیگ آش گذاشته بود و توی سطل های یه بار مصرف آش رشته دست مردم می داد. مردم هم صف وا میستادن و یه سطل کوچیک آش می گرفتن و می رفتن. سفره ی هیچ کدوم از اون هایی که واسه آش توی صف واستاده بودن بدون اون سطل کوچیک خالی نمی موند اما ... 

    وقتی یه کاسه شله زرد یا یه سطل آش نذری بهت می دن هر قدر هم که کم و کوچیک باشه اما بازم همون قدر تشکر می کنی که وقتی مادرت سر سفره یه بشقاب پر غدا جلوت می ذاره.

    راز این غذاهای نذری رو خدا می دونه و اونی که پای دیگ زبون روزه عرق ریخته.

    نذرشون قبول...  




  • محمد رضا آراسته ( شنبه 85/7/8 :: ساعت 12:37 عصر)

    تا ماه رمضان و محرم نشده پی کار خودمونیم. بوی این دو تا ماه که بلند می شه تغییر می کنیم. نه ما که همه چیز عوض می شه. تلوزیون و کوچه و خیابون و حتی خونه هامون. ماه رمضان که می شه یکهو و یکدفعه همه ی شبکه های تلوزیون فیلم های مذهبی (مثلا!) می سازن اونم پشت سر هم. هر کانالی رو که می زنی یا یکی قرآن می خونه یا یه آخوندی داره سخنرانی می کنه یا مناجات و دعا و ... پخش می کنه. کلیپ هایی که می سازن همه مال امام زمان می شه و خدا و پیغمبر.

    مردم یادشون می یاد که ای بابا می شه به بقیه خیر رسوند و نذر و نیاز کرد. یادشون میاد که می شه به بهانه ی یه لقمه غذا به دوست و آشنا و فامیل سر زد.

    خلاصه این که مسیحی شدیم اساسی. مثل اون ها که یک شنبه ها یادشون می یاد باید کلیسا برن ما هم خدا و پیغمبر مون رو توی ماه رمضان و محرم پیدا می کنیم.




    <      1   2